
فردریش نیچه توی سال 1884 در خانوادهای مذهبی و آلمانی به دنیا اومد. پدربزرگ نیچه روحانی کلیسا بود. نیچه ادبیات و زبان کلاسیک رو توی دانشگاه دنبال کرد و توی 44 سالگی تبدیل به یکی از جوانترین اساتید دانشگاه بازل شد.
بعد از خوندن آثار شوپنهاور بود که نیچه فیلسوف شد و کنج عزلت گزید! نیچه با شوپنهاور موافق بود که خدا اونجوری که عموم تصور میکنن، وجود نداره و زندگی فقط درد و رنجه. این اعتقادات رو میشه توی کتاب «چنین گفت زرتشت» هم دید.
«چنین گفت زرتشت» یک داستان فلسفیه که شاید نتونید مثل بقیه داستانها شروع به خوندنش کنید و تا انتهای کتاب پیش برید! نیچه توی این کتاب که بین سالهای 1883 تا 1885 نوشته شده، عقاید فلسفی خودش رو از زبان شخصیت اول داستان بیان میکنه.
شخصیت اول داستان این کتاب، زرتشت، همون پیامبر ایرانیه. داستان اینطور شروع میشه که زرتشت بعد از 10 سال عزلت و تفکر، از کوهی پایین میاد تا پیام مهمی رو به بشر برسونه، اما مردم اهمیتی به خطابههای زرتشت نمیدن.

لحن این کتاب مشابه کتابهای باستانی مثل انجیل و توراته و خیلیها این کتاب رو انجیل پنجم نامگذاری میکنن. البته هرچند این اثر نیچه کاملا فلسفیه اما یک شاهکار ادبی هم محسوب میشه و ترکیبی از نثر و شعره.
نیچه توی این کتاب 3 تا از عقاید خودش و تحت عنوانهای «ابر انسان»، «مرگ خدا» و «بازگشت جاودانه» توضیح میده. بخش عمدهای از کتاب هم آموزهها و خطبههای نیچه است که از زبان زرتشت بیان میشه.
بیشتر آموزههایی که توی این کتاب بیان میشه کاملا نمادین هستن و شاید بهتر باشه برای فهم کامل این اثر، نقد کتاب یا جستجوهای شخصی هم داشته باشید. اما قطعا کتاب «چنین گفت زرتشت» تبدیل به یکی از بهترین کتابهای زندگیتون میشه.
نیچه توی این کتاب یک موضوع واحد رو دنبال نمیکنه و هر تفکر سنتی و هر اعتقادی رو به چالش میکشه و از نو بنا میکنه. هدف نهایی نیچه توی این کتاب خلق انسانی با ارزشهای جدیده تا بتونه از تاریکی درون خودش بیرون بیاد.
معروفترین جمله کتاب «خدا مرده است»، در کنار مفهوم «ابر انسان» دو تا از بحث برانگیزترین مفاهیم این اثر هستن و نیچه اعتقاد داره انسان پلی بین حیوان و ابر انسانه و در عصر غیبت خدا، انسان باید معنای هستی رو به دوش بکشه و از ترسهای پیشین رها بشه تا تبدیل به موجودی باارزشتر شه.
کتاب «چنین گفت زرتشت» یک اثر فلسفی عمیقه که خوندنش میتونه دیدگاه شما به زندگی یا جهانبینیتون رو تغییر بده. نیچه توی این اثر یک هدف نهایی داره و اون اینه که مردم حقیقت دنیا رو ببینند و هستی رو بپذیرند. در این صورته که تبدیل به ابر انسان میشن و چیزی که اونها رو نکشه، قویترشون میکنه!
کتاب چنین گفت زرتشت تاثیر زیادی روی ادبیات و هنر غرب داشته. ریشارد اشتراوس، موسیقیدان آلمانی یک سمفونی با نام «چنین گفت زرتشت» داره که کاملا از این کتاب الهام گرفته شده. پیشنهاد میکنیم بعد از خوندن این کتاب این سمفونی فوقالعاده رو هم گوش بدید.
درود برشما. چه کتاب خوبی را به مردم معرفی کردید
کتاب های نیچه همگی عالی هستند ولی بنظر من “چنین گفت زرتشت” از همه شان بهتر و کاملتر است.تمام اتفاقات این کتاب نمادین و معنایی غیرمستقیم دارد که من کاملا میتوانم درک کنم. نیچه علاقه زیادی به زرتشت داشت و از طریق او آموزه های باارزشش را بیان کرد.نیچه میخواهد انسان آنچه شود که باید بشود! او میخواهد که انسان به معنای زندگی پی ببرد. میخواهد که از تمامی ترس ها رها شود و روحی آزاد داشته باشد. جمله معروف او:”خدا مرده است” نیز گویای همین است. این کتاب با ترجمه داریوش آشوری بسیار کامل است توصیه من اینست آنرا بخوانید!😊
سلام بر شما دوست گرامی. ممنونیم از نقطه نظرات جالبی که داشتید. پیشنهاد میکنم جلسه نقد ادبیمون رو هم که با حضور آقای حسین یعقوبی داشتیم ملاحظه بفرمایید. گفتار اول / گفتگو پیرامون کتاب چنین گفت زرتشت حتما دوست خواهید داشت 🙂