
داستان ورود گربهها به ادبیات به خیلی گذشتهها، یعنی زمان الههها و اساطیر مصری برمیگرده که چندین الهه گربه داشتن و این خدایان همشون «نیمه زن/نیمه گربه» بودن. شاید به همین دلیل گربهها تو بیشتر داستانها نمادی از قدرتهای جادویی و خدایگونه باشن؛ مثلا شخصیت «بهیموث»؛ گربه سیاه و بزرگ رمان «مرشد و مارگاریتا» که روی دو پا راه میره و از دستیاران شیطانه.
گربهها رد پای خودشون رو توی خیلی از کتابهای ادبیات جهان حک کردن. مثلا یه نمونه دیگه از شخصیت عجیب گربه رو توی رمان «صبحانه در تیفانی» میبینیم؛ داستان هالی گولایتلی، دختری که به تازگی از شهرستان به نیویورک اومده و گربهای داره که نمیخواد براش اسم انتخاب کنه!
تو کتاب صبحانه در تیفانی، گربه نمادی از شخصیت اول داستانه و تنهایی و غریب بودن اونو نشون میده. یه کتاب معروف دیگه «کافکا در کرانه» است که شغل یکی از شخصیتهای داستان پیدا کردن گربههای گمشدهاس و این موضوع جریاناتی رو براش رقم میزنه. اما گربهها علاوه بر این چند کتاب، تو خیلی از کتابهای دیگه و آثار نویسندههایی مثل الکساندر دوما، ادگار آلن پو، ارنست همینگوی، جورج ارول، ساموئل بکت و نویسندههای دیگه حضور داشتن.
علاوه بر ادبیات داستانی میشه رد پای گربهها رو توی اشعار هم دید. مثلا پابلو نرودا یه شعر خیلی معروف برای گربه داره که ترجمه نشده! تی. اس. الیوت، بوکفسکی و شعرای دیگه هم از گربهها استفاده کردن. جالبه بدونید خیلی از نویسندهها گربهها رو به عنوان حیوان خونگی انتخاب کردن و عاشقانه گربههاشونو دوست داشتن. یه لیست بلند بالا از نویسندهها به همراه گربههاشون هست که از چالز دیکنز شروع میشه و تا سارتر و مارگارت اتوود و موراکامی ادامه داره.
بعضی از کتابها مثل « گربههای اهل عمل» نوشته تی. اس. الیوت با اشعار مختلف، روانشناسی و جامعهشناسی گربهها رو هدف قرار دادن. البته به تازگی یه نمونه ایرانی از تحقیق و بررسی تاثیر گربهها تو زندگی افراد بزرگ هم چاپ شده. اگه دوست دارید حضور گربهها تو ادبیات تا هنر و علم رو دنبال کنید کتاب «قلندران چهار پا» نوشته فریده حسن زاده تاثیر این موجودات دوستداشتنی رو از زندگی نویسندهها تا سیاستمدارها و دانشمندان بررسی کرده که پیشنهاد میکنم از دستش ندین!

زندگی گربهها کنار انسان از خیلی سالهای گذشته شروع شده؛ پس دور از ذهن نیست که این موجود دوست داشتنی روی ادبیات دنیا هم تاثیر گذاشته باشه. شخصیت گربهها تو ادبیات معمولا با رمز و رموز و قدرتهای جادویی مختلف همراهه. به خصوص گربههای سیاه که معمولا قدرتهای شیطانی دارن! اما تمام این نمادها درواقع از داستانهای اساطیری یونانی به وجود اومدن که چندین الهه گربه تو این افسانهها وجود داره.
گربهها تاثیر خیلی زیادی رو زندگی افراد بزرگ داشتن. اگه یه نمونه خیلی کوچیک بخوایم مثال بزنیم به کشف نیکلای تسلای یعنی جریان الکتریسیته متناوبه که موبایل شما رو روشن نگه داشته! نیکلای با نوازش گربه خودش (ماکاک) در زمان کودکی اولین جرقههای ورود به دنیای علم به ذهنش خطور میکنه!