
ازونجایی که گربهها موجودات گوشتخواری هستن که موش شکار میکنن، همیشه نزدیک به انسانها زندگی کردن. به خصوص در ایران که داشتن انبار غذا مرسوم بوده و گربهها به نوعی پاسبان خانه محسوب میشدن.
از طرف دیگه «تمثیل» در اشعار و ادبیات فارسی به وفور پیدا میشه و توی خیلی از حکایات تعلیمی، حیوانات در نقش انسانها بازی میکنن و اینجوری میشه که یک سری از حیوانات در شعر و ادبیات، نماد یک ویژگی یا خصلت شخصیتی خاص میشن.
در اشعار فارسی گربه طمعکاره و برای رسیدن به خواستهاش چاپلوسی میکنه. اما وقتی به خواستهاش برسه دیگه براش چیزی اهمیت نداره. سنایی در یکی از اشعارش میگه به پاسبانی گربه نباید اعتماد کرد:
گرگ را با میش کردن قهرمان، باشد ز جهل گربه را با پیه کردن پاسبان، باشد خطا


بعضی از شعرا گربه رو موجودی خودخواه معرفی کردن و اصطلاح «گربه در انبان داشتن» که معنی گربه در بغل یا دامن گرفتن میده رو نشونه خودخواهیه فرد دونستن. مثلا نظامی در منظومه خسرو و شیرین میگه:
چو گربه خویشتن تا کِی پرستی / بیفکن از بغل گربه که رستی
خسرو و شیرین نظامی
بیشتر شعرای فارسی زبان گربه رو نماد زاهد ریاکار میدونن. یعنی موجودی که ادعای زهد و پاکی میکنه، اما شستنش واقعی و حقیقی نیست. از همین جا هم اصطلاح «گربهشوی» دراومده. زهد ریاکارانه گربه بیشتر از هر جایی در «موش و گربه» زاکانی خودش رو نشون میده.
مژدگانی که گربه عابد شد / عابد و زاهد و مسلمانا
موش و گربه عبید زاکانی
در موش و گربه زاکانی، گربهای که توبه کرده تا دیگه موش نخوره، وقتی موشها برای قدردانی ازش هدایایی رو براش میارن، همهشون رو تیکه و پاره میکنه! زاکانی همه رو دعوت کرده که به این داستان گوش بدن و ازش پند بگیرن:
اگر داری تو عقل و دانش و هوش / بیا بشنو حدیث گربه و موش
سعدی هم در خیلی از اشعارش از گربه استفاده کرده و اون رو موجودی میدونه که شاید در ظاهر، اندام ظریف و کوچیکی داشته باشه، اما زمانش که برسه به موش و پرنده رحم نمیکنه:
گربه مسکین اگر پر داشتی / تخم گنجشک در زمین نگذاشتی
سعدی
شاعران زیادی از گربه در اشعارشون استفاده کردن. از فردوسی و سعدی و حافظ و مولانا گرفته تا سنایی و خاقانی و ناصرخسرو و ایرج میرزا. گربه رو معمولا مقابل موش قرار میدن که همیشه در برابر موش قهرمانه. اما در خیلی از اشعار هم به ریاکاری و خیانتکاری گربه اشاره شده.
گربه در شعر فارسی به جز قصیده معروف «موش و گربه» عبید زاکانی، توی خیلی از اشعار دیگه هم استفاده شده. شاعران قدیمی تا معاصر گربه رو از زوایای مختلف توی اشعارشون به کار بردن. اما کفه ترازو بیشتر به سمت ویژگیهای منفی گربه هم شده و اون رو در اشعار فارسی نماد زاهد ریاکار و بدون مهر میدونن. تاثیر کلیله و دمنه ابن مقفع هم روی نمادی که از گربه در ادبیات و شعر فارسی ایجاد شده، کم نیست. یکی از داستانهای معروف کلیله و دمنه در رابطه با همین زهد ریاکارانه، حکایت گربه روزهداره که حافظ هم توی از ابیاتش میگه:
ای کبک خوش خرام که خوش میروی بایست / غره مشو که گربه زاهد نماز کرد
حافظ
شما در اشعار فارسی، گربه رو کجا پیدا کردید؟! برامون بنوسید.
منبع SID